روانشناسی

خودپنداره چیست؟

خودپنداره چیست تفکر هشتم، مثال خودپنداره، خودپنداره مثبت، خودپنداره pdf، تعریف خودپنداره راجرز، منظور از خودپنداره چیست تفکر هشتم، خودپنداره و عزت نفس،خودپنداره مثبت و منفی

تعریف خودپنداره

هر فردی، باورهای خود درباره خودش را، خودش فراهم می‌آورد که اصطلاحا خودپنداره نامیده می‌شود. در شکل‌گیری خودپنداره منابع زیادی وارد عمل می‌شوند: واکنش‌های دیگران، مشاهده رفتارهای خود، مقايسه خود با اشخاصی که به او شباهت دارند و در همان محیط زندگی می‌کنند. حال این سوال پیش می آید که فرد چگونه موفق می شود همه این اطلاعات را در یک تصویر ذهنی منسجم از خود یکپارچه کند؟ او چگونه موفق می شود که یک خودپنداره ثابت به وجود آورد؟

طرحواره‌های خود: کلید برای پردازش اطلاعات

زندگی روزمره، ما را در معرض بمباران اطلاعات قرار می‌دهد، اطلاعاتی که باید آن‌ها را پردازش کنیم، در یک کل منسجم جای دهیم و به خاطر بسپاریم. روان‌شناسی شناختی نشان داده است که با گروه بندی اطلاعات به شکل طرحواره به این کار دست می‌زنیم. طرحواره یعنی ساخت‌های سازمان‌یافته.

خانم مارکوس (۱۹۷۷)، این مفهوم کلی را در مورد خود به کار می‌برد و از آن مفهوم طرحواره خود را استخراج می‌کند. او مفهوم طرحواره خود را چنین تعریف می‌کند: «تعميم شناختی درباره خرد که از تجربه های گذشته نشأت می‌گیرد و پردازش اطلاعات مربوط به خود را، که محصول تجربه های اجتماعی فرد است، سازماندهی و هدایت می‌کند.»

تاثیر طرحواره ها با خودپنداره

خودپنداره بر تعداد زیادی از طرحواره‌هایی که درباره خود داریم متکی است. این طرحواره‌ها در اطراف، ابعادی سازمان یافته‌اند که برای ما خیلی اهمیت دارند. مثلا، اگر از من بخواهند که خودم را توصیف کنم، به احتمال زیاد از ویژگی‌هایی نام خواهم برد که در توصیف از خودم اهمیت دارند.

این ویژگی‌ها به موقعیت‌ها مربوط خواهند شد. وقتی پایم را به هواپیما می گذارم و به کشورهای خارج سفر می‌کنیم، خود را یک ایرانی به حساب می‌آورم. اما وقتی در ایران هستم و بین هموطنان اصفهانی، شیرازی، مشهدی، یزدی و … قرار می‌گیریم. مثلا خود را یک آذری می‌دانم. مخصوصا زمانی که از غزل‌های شهریار از تک‌بیتی‌های پرمعنای صائب به گوشم می‌رسد، تمام  وجودم آذری می‌شود.

از طرف دیگر، برخی ابعاد به طور دائم خود را تحت سلطه می دهند. آنها جزء ویژگی‌هایی می‌شوند که هر وقت فرد می‌خواهد خودش را توصیف کند، به ذهن می‌آیند. مثلا، هویت آذری بودن یک ملی‌گرای مبارز، به طور دایم در خودپنداره او نقش مسلط ایفا می‌کند. این نقش‌بندی، ابزاری می شود که با آن تعداد زیادی از اطلاعات پردازش می‌شود.

خودپنداره چیست تفکر هشتم، مثال خودپنداره، خودپنداره مثبت، خودپنداره pdf، تعریف خودپنداره راجرز، منظور از خودپنداره چیست تفکر هشتم، خودپنداره و عزت نفس،خودپنداره مثبت و منفی

پدیده خودمرجع

طرحواره‌های خود به فرد اجازه می دهند که اطلاعات جدید را در درون آن‌ها جای دهد. این طرحواره ها مخصوصا برای او اجازه می دهند که گفته های دیگران، یا آنچه را که دیگران درباره‌ی او می گویند تفسیر کند. ما تمایل داریم، برای گفته های مردم، بیش از آنچه آن‌ها واقعیت دارند، اهمیت قابل باشیم. طبق نیاز، ما حتی سخنانی را که مردم نگفته اند، در دهان آن‌ها می‌گذاریم. البته سخنانی را که از گفته‌های آن‌ها استخراج کرده و از صافی طرحواره‌های خود گذرانده‌ایم.

پدیده ای که اثر خود مرجع نامیده می‌شود، از فعالیت شناختی مورد بحث در بالا گواهی می دهد. از خود مرجع به این صورت حاصل می‌شود که اطلاعات مربوط به ابعاد مهم تعریف خود را ،خیلی راحت مورد توجه قرار می‌دهیم.مثلا، معلوم شده است که آزمودنی‌ها فهرست صفات را، زمانی که درباره خود آن‌ها کاربرد دارد، به راحتی یاد می‌گیرند. زندگی روزمره نمونه‌های زیادی از اثر خود مرجع دارد. مثلا، در مدرسه، مطالبی را که به خود ما مربوط می شود، دوست می‌داریم، می‌فهمیم و حفظ می‌کنیم.

بیشتر بدانید: رفع استرس و اضطراب با عرق گل گاوزبان

قضاوت‌ها تحت تاثیر چیست؟

طرحواره‌ها خود این امکان را نیز به ما می دهند که رفتارهای خود را تفسیر کنیم. طبق نظریه بِم، ما مثل یک مشاهده‌گر خارجی به خود نگاه می‌کنیم (خودمان را مورد مشاهده قرار می دهیم). بنابراین، تلاش می‌کنیم رفتارهای خاص خود را با همان شیوه‌ای تبیین کنیم که رفتارهای دیگران را تبیین می‌کنیم.شخصی که سعی می‌کند علت عصبانیت خود در شب گذشته را تبیین کند، احتمالا تفسیری ارائه می‌دهد که با طرحواره‌های خود او انسجام دارد. اگر در آن، نوع غذای شب جایگاه مهمی داشته باشد، شخص، در تبیین رفتار خود هیچ مشکلی نخواهد داشت و این تبیین، ادراک او از خودش را، به عنوان یک فرد عصبانی، تقویت خواهد کرد.

بنابراین، قضاوت‌هایی را که درباره دیگران و خود به عمل می آوریم، تحت تأثیر طرحواره‌های خود قرار می‌گیرد، طرحواره‌هایی که به تصاویر ذهنی مختلف از خود، به صورتی که آنها را مشاهده می‌کنیم یا دیگران منعکس کرده‌اند، انسجام می‌بخشند.با این همه، پردازش این تصاویر ذهنی از خود الزاما دقیق نخواهد بود  در واقع، تمایل داریم از مردم و رویدادها، ادراک یا خاطره سوگیرانه داشته باشیم، واقعیتی که مخصوصا نتیجه‌اش خلق یک برداشت یا یک خطای ادراکی ثابت است.

ساخت درونی ثابت

به نظر روانشناسان اجتماعی، انتظار یک ساخت درونی ثابت، بیشتر با سوگیری تفکر مطابقت می کند تا واقعیت درونی. اینکه ویژگی‌های شخص مطابق با تغییر موقعیت‌ها تغییر می‌کند، جای تعجب ندارد. وقتی یک فرزند با والدین خود جدال می‌کند، بدون کم و کاست، همان دختر یا پسری است که با دوستان خود گرم می‌گیرد. فردِ «واقعی» دو پاسخ کاملا متفاوت فراهم می‌آورد که هر دو به یک اندازه، در دو موقعیت مختلف، درست است.

آنچه درنظر ما ساخت درونی ثابت جلوه می‌کند، این است که فرد خود را در موقعیت‌های یکسان با نظم معینی معرفی کند. در واقع ما همان فردی بار می‌آییم که موقعیت های زندگی می‌خواهد. اگر موقعیت ایجاب کند که تا نصف شب کارکنیم، جای تعجب نخواهد داشت که خود را شب‌پره توصیف کنیم، پرنده‌ای که زندگی شبانه را دوست دارد و به ندرت پیش از طلوع آفتاب می‌خوابد.

نیاز به خودپنداره ثابت:
من همان کسی خواهم بود که هستم و همان کسی هستم که بودم

خودپنداره ثابت چگونه به وجود می آید

نیاز به خودپنداره‌ی ثابت، از طریق تمایل به تفسیر مجدد رویدادهای گذشته، برای مطابقت دادن آن‌ها با خودپنداره، تجلی می کند. به نظر برخی روان‌شناسان اجتماعی، نیاز به خودپنداره ثابت آن‌قدر شدید است که مثل یک دیکتاتور وارد عمل می‌شود،

اطلاعات را کنترل می‌کند و تاریخ را برای استفاده شخصی خود می‌نویسد. ادوارد و اسمیت (۱۹۹۹) نشان می‌دهند که فرد، درباره اطلاعات تازه مربوط به خود، همیشه براساس باورهایی که از قبل دارد. مخصوصا زمانی که این باورها با اعتقاد هیجانی همراه است، قضاوت می‌کند. این نتیجه‌گیری، یافته‌های میکائیل راس ” را تأیید می‌کند. راس معتقد است که باورهای فعلی نقش صافی را بر عهده دارند تا گذشته را دوباره بسازند.

به نظر او، وقتی آزمودنی‌ها در جهت تغییر نگرش خود در برخی موضوع‌ها هدایت می‌شوند، مثلا اهمیت مسواک زدن دندان‌ها بعد از غذا. اظهار می‌دارند که همیشه این گونه فکر می‌کردند (راس، ۱۹۸۹). تحقیق دیگر نشان می‌دهد، زنانی که به داشتن عادات ماهانه درد آور قانع می‌شوند، تمایل پیدا می‌کنند که شدت ناراحتی‌های خود را زیاد از حد ارزیابی کنند: در بيان ناراحتی‌های احساس شده در آخرین عادت ماهانه، نسبت به آنچه قبلا بیان می‌کردند، اغراق می‌کنند.

همچنین، لزوم ساختن و نگه‌داشتن خود ثابت موجب می‌شود که واکنش‌های دیگران نسبت به خودمان را دوباره تفسیر کنیم. روان‌شناسان اجتماعی اصطلاح «بررسی خود» را در مورد این تمایل به کار می‌برند. آنگاه برحسب نیاز، حتی ما را وادار می‌کند تا در دیگران واکنش‌هایی به وجود آوریم که خودپنداره ما را تأیید می‌کنند.

خودپنداره تابت|تفکر هشتم |عزت نفس|مجله اینترنتی باروشاپ

خودپنداره ثابت یا مثبت!

بدین ترتیب، اگر تمایل داشته باشید درباره زندگی خصوصی افراد سؤالاتی بپرسید و مخصوصا موقعیت‌هایی به وجود آورید که آنها افکار محرمانه خود را در اختیار شما بگذارند، جای تعجب نخواهد بود که خود را فردی به حساب آورید که اعتمادها را جلب می‌کند.تلاش برای تایید خود از طریق سوگیری تعامل‌های اجتماعی، جنبه‌های منفی را نیز شامل می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد، تعداد قابل ملاحظه‌ای از اشخاصی که عزت نفس منفی دارند، در مقابل رویدادهای خوشایند، واکنش مناسب نشان نمی‌دهند و ترجیح می‌دهند از آن‌ها اجتناب کنند.

وقتی چنین رویدادهایی اجتناب‌پذیر می‌شود. برای حاشا کردن یا تفسیر مجدد آن‌ها، طوری بسیج می‌شوند که خودپنداره منفی خود را تأیید کنند. افرادی که خیال می‌کنند کمتر جذاب هستند، تمایل دارند دوستانی داشته باشند که همین ادراک را تأیید می‌کنند مطالعه اسوان و رِد (۱۹۸۱) در این باره بسیار روشنگر است: وقتی در آزمودنی‌ها این باور به وجود می‌آید که فردی آن‌ها را جالب توصیف کرده‌است، آزمودنی‌هایی که خود را کمتر جذاب می‌دانستند، نسبت به آن شخص اظهار ناخشنودی می‌کنند. به عبارت دیگر، آن‌ها باز هم خودپنداره ثابت را به خودپنداره مثبت ترجیح می‌دهند!

خودپنداره ثابت مفید یا زیان آور؟

احتمالا به دشواری بتوانید آنچه را که در بالا گفتیم بپذیرید. مسلما، مردم دوست ندارند در محیط خود به دنبال نشانه‌هایی بگردند که ویژگی‌های ناخوشایند شخصیت آنها را تأیید می‌کنند.با این همه، تأیید خود منفی، حتی اگر ناراحت‌کننده باشد، به خلق یک دنیای قابل پیش بینی کمک می کند. چنین بودم، چنین هستم، و چنین خواهم بود. و گاهی اتفاق می‌افتد که نیاز به ثبات، بر عزت نفس پیشی می‌گیرد.

در نهایت، می‌توان گفت، هر چند خودپنداره‌‌ ی ثابت به اندازه معرفی خود معتبر به نظر نمی‌رسد. همان خود پنداره ثابت است که اکثر مردم، به رغم کمک گرفتن از فرایندهای تفسیر مجدد واقعیت، انتخاب می‌کنند. در مجموع، این فرایندها مفید به نظر می‌رسند، اما ممکن است زیان آور نیز باشند. بدین صورت که تلاش شدید برای داشتن ثبات، فرد را از سازگاری با موقعیت‌های تازه باز بدارد.  در او تصویر ذهنی منفی، نسبت به همه و علیه آن‌ها، به وجود آورد.

(برگرفته از کتاب روان شناسی اجتماعی؛ ترجمه دکتر حمزه گنجی)

دیدگاهتان را بنویسید