هرچه میخورم به چربی تبدیل می شود
وقتی در رستوران غذا میخورم، آثار رژیمهای لاغری را که احساس گناه می آفرینند، از میزهای پهلویی میشنوم. به دشواری می توانم از جا در نروم.میخواهم فریاد بزنم: «خاموش شو! آیا میدانی با آن جمله منفی چه بلایی بر سر بدنت می آوری؟» البته خویشتن داری میکنم، و خاموش دست به دعا برمی دارم تا آن شخص هرچه زودتر اقتدار خلاق ذهنش را کشف کند. به راستی که معدودی از مردمان، قدرت ذهن را درک می کنند. این اعتقاد تازه شکوفا و قدرتمند که خودتان واقعیت خویش را میآفرینید، به هیچ طریق نباید مورد استهزا قرار گیرد یا دست کم گرفته شود.
به طعنه، نخستین بار که از اعتبار آن با خبر شدم، از خودم بدم آمد. از خود پرسیدم: «اگر من واقعیت خود را می آفرینم، پس چرا خود را چاق و نکبت بار کردم؟» ناگهان فکری به ذهنم (ذهن هشیار و ذهن نیمه هوشیار) آمد که زندگیم را عوض کرد: «اگر توانستم خود را چاق کنم، پس باید این قدرت را هم داشته باشم که خود را لاغر کنم! و میتوانیم به جای تهیدست، دولتمند باشم. و به جای مطرود، محبوب. حقیقت در این بود که بیاموزم چگونه از اقتدار ذهنم به صلاحم و نه بر ضدم استفاده کنم؟
ذهن هشیار و ذهن نیمه هشیار
- بخش هشیار ذهن را میتوان به صورت عقلانی و هوشمند و «بالغ» توصیف کرد. از طریق بخش هشیار ذهنتان از اندیشهها و اعمالتان آگاه میشوید. ذهن هشیار میتواند از طریق ارزیابی اطلاعات موجود در مورد هر وضعیت، به تصمیم گیریهای بالغ و داوری، ارزشها بپردازد
- ذهن نیمه هشیار، بعكس، در سطحی واکنشی کار می کند. توانایی داوری ندارد، و همه چیز را تحت اللفظی می پذیرد. روانکاو و فیلسوف بزرگ، کارل گوستاویونگا، ذهن نیمه هشیار را «کودک وار» خواند.
ذهن نیمه هشیار، بعكس، در سطحی واکنشی کار می کند. توانایی داوری ندارد، و همه چیز را تحت اللفظی می پذیرد. روانکاو و فیلسوف بزرگ، کارل گوستاویونگا، ذهن نیمه هشیار را «کودک وار» خواند. ذهن نیمه هشیارتان را بچهای پنج ساله بینگارید که درون سرتان میکوشد زندگیتان را برطبق ارزشها و ادراکهای خودش اداره کند.
همچنین میتوانید ذهن نیمه هشیار را به یک کامپیوتر قیاس کنید. ذهن نیمه هشیار، مانند کامپیوتر، بدون هیچ کوشش برای استدلال یا تجزیه و تحلیل در سطح عقلانی، برنامه ریزی را می پذیرد. کامپیوتر به آسانی این فرض را قبول می کند که ۵= ۲+۲، البته اگر آن را چنین برنامه ریزی کرده باشید. اگر به خودتان بگویید: «تا گرسنگی نکشم، محال است وزن کم کنم.» ذهن نیمه هشیارتان آن را باور میکند.
آن جمله را به خاطر بیاورید که: «هر چه میخورم به چربی بدل میشود. » فقط مجسم کنید که ذهن نیمه هشیارتان با آن چه می کند؟ مانند کودک، ذهن نیمه هشیار با آشنایی و تکرار زندگی می کند. هر چه بیشتر عبارتی را تکرار کنید – هر عبارتی را ژرفتر در ذهن نیمه هشیارتان نقش می بندد، و سریعتر در زندگیتان متجلی می شود. برنامه ریزی ذهن، پیشگویی توفیق آمیز است.
اندیشه های مثبت
حالا زمان آن است که به ذهن هشیارتان اندیشه های مثبت برسانید، تا ذهن نیمه هشیارتان آنها را به صورت تحت اللفظی بپذیرد، و از این طريق، نتایج مثبت به بار آورد. وقتی از دستورهایی که به خودتان می دهید با خبر میشوید، از کشف این که چگونه این اندیشه ها بر زندگیتان تأثیر گذاشته اند، به حیرت می افتید. همان هستید که می اندیشید آفرینش خویشتن از طریق اندیشه، بحث تازهای نیست. در بسیاری از ادیان نیز به آن اشاره شده است.
هرگاه به این مفهوم پی ببرید، کلید استفاده از آن را برای بهبودتان می یابید. من نیز همین احساس را کردم. اگر توانستید خود را به جایی برسانید که اکنون آنجایید، پس این قدرت را نیز دارید که خود را در جای دیگری قرار بدهید. مجسم کنید که زندگیتان تا این لحظه در صفحات کتابی ثبت شده است. آن را میخوانید و می اندیشید هیچ گاه پرفروش نخواهد شد. شخصیت اصلی شما اضافه وزن دارد و خودش را دوست ندارد و زندگیش تیره و تار و کسالت بار است.
شما نویسنده داستان خود هستید
مجهز به این دانش که با ذهن خودتان واقعیت خویش را می آفرینید، می توانید پیامدی بر کتاب نخست بنویسید. میتوانید شخصیت اصلی داستان خود را به شخصی باریک و سالم و شاد و خوشبخت و هیجان انگیز یا هر چیز دیگر که میخواهید بدل کنید.
زیرا این قدرت را دارید که خود را در هر مسیری که بخواهید هدایت کنید. خودتان نویسنده داستان خویش، و برنامه ریز کامپیوتر خود هستید. شما پدر و مادر کودک درونتان و در نهایت، مسؤول اندیشه هایتان هستید. به عبارت دیگر، می توانید اداره زندگیتان را به عهده بگیرید و خود را از رفتار وسواس آمیز نسبت به غذا یا هر چیز دیگر برهانید.
هرگاه برای افراد درباره اقتدار ذهن سخن میگویم، واقعا به هیجان می آیم! وقتی می بینم آنها از این اطلاعات استفاده میکنند و به راستی زندگیشان عوض میشود، به وجد می آیم. هنگامی که از توانایی خود برای دگرگونی آگاه می شوند، شور وشوق آنها چنان الکتریسیته یی ایجاد میکنند که برای روشنایی شهر نیویورک کافی است!
عبارتهای کلیدی
کلید ذهن شما احتمالا می اندیشید چگونه این دگرگونی را آغاز کنید. فرایند بسیار ساده ای هست که آن را به طرزی استثنایی قدرتمند یافته ام: عبارتهای تأکیدی. عبارت تأكیدی، جمله یی مثبت است که آن را در ذهن نیمه هشیارتان مینشانید تا به نتیجهای مثبت برسید. توجه کنید که این فرایند را ساده خواندم. بسیاری از افراد تصور میکنند که فرایندی ساده تأثیر ندارد، زیرا باور کرده اند که انسان باید با تلاش و کار بسیار شدید به نتایج دلخواهش برسد. اما همیشه چنین نیست.
به خاطر داشته باشید که میخواهیم توجه بچه ای پنج ساله را که در ذهن نیمه هشیارتان به سر می برد جلب کنیم. این بچه به دستورهای دشوار و پیچیده پاسخ نمی دهد، اما به آسانی جمله یی تأكیدی و صریح و آسان را هضم می کند. به این اندیشه باز گردید که: «هر چه میخورم به چربی بدل می شود. چون نمیخواهید به ثمرات این جمله دست یابید، باید آن را به این صورت تغییر دهید: «هر چه میخورم به سلامت و سرزندگی تبدیل میشود
نحوه استفاده از عبارتهای تأكیدی
1. در ذهن تکرارشان کنید.
ذهنأ مدام به تکرار عبارتهای تأكیدی سرگرمیم؛ آنها گفتگوی درونی ما هستند که پیوسته با ما به سر می برند. اکنون زمان آن فرا رسیده که بیشتر از این گفتگوی درونی آگاه شویم و در این محتوای ذهنی، عبارتهای مثبت بگنجانیم. از اندیشه های درونتان آگاه شوید، و هرگاه به اندیشهای منفی فکر میکنید تعمدا آن را متوقف کنید و اندیشه ای مثبت را به جای آن بنشانید.
٢. در آینه تکرارشان کنید.
دفعه آینده که به آینه مینگرید، بکوشید واقعة خودتان را ببینید. به چشمان و حالت چهره و همه صورت خود توجه کنید. همان طور که مستقیم به چشمانتان مینگرید، جمله یی مثبت بگویید. شاید متوجه شوید که می کوشید تصویرتان را به دقت نگاه نکنید. تعمدا با آن بمانید، چندی نمی گذرد که با خودتان احساس راحتی بیشتری خواهید کرد. به محض بیدار شدن به آینه بنگرید و روزتان را با این جمله آغاز کنید که: «دوستت دارم.»
3. با دوستی تکرارشان کنید.
اگر دوستی حمایتگر و فهیم دارید، از او بخواهید که با شما عبارتهای تأكیدی را تکرار کند. به چشمان یکدیگر بنگرید و به نوبت عبارتهای تأكیدی را تکرار کنید. اغلب من و همسر و دخترم برای تکرار عبارتهای تأكیدی به یکدیگر کمک میکنیم. مثلا اگر دخترم نگران یکی از امتحانهای درسی اش است، جلسه عبارتهای . تأکیدی ما به صورت زیر انجام می پذیرد: من میگویم: «هیترا، امتحان ریاضیات برای تو آسان است. تو همیشه درست جواب میدهی». هیتر پاسخ میدهد: «بله، امتحان ریاضیات برای من آسان است. من همیشه درست جواب میدهم»
همچنین رد و بدل کردن عبارتهای تأکیدی با شخص دیگر، بهترین راه برای گذراندن وقت به هنگام رانندگی های بلند مدت است. (البته خیره شدن به چشم راننده را توصیه نمیکنم.
4. آنها را ضبط کنید.
گوش دادن به عبارتهای تأكیدی از روی نوار، به ویژه اگر فرصت نداشته باشید بسیار راحت است. در اتومبیل یا به هنگام انجام دادن امور منزل، یا انجام هر کاری که تمرکز چندانی نمی خواهد، به نوار عبارتهای تأکیدی خود گوش کنید. همچنین خوب است که فقط دراز بکشید و استراحت کنید و به آنها گوش فرا بدهید. می توانید خودتان نواری ضبط کنید یا نوارهای عبارتهای تأكیدی آماده فروش بخرید.
۵. آنها را بنویسید.
ذهن انسان در فرایند نوشتن، ۷۵ درصد بیشتر کار میکند. دفتری منحصرا برای نوشتن عبارتهای تأكیدی خود بخرید. هفت روز، سه عبارت تأكیدی را دست کم ده بار بنویسید. آنگاه، آن سه عبارت را کنار بگذارید و برای هفته بعد، سه عبارت تأکیدی دیگر را انتخاب کنید. شاید بخواهید بیش از سه عبارت تأكیدی در روز بنویسید، اما بکوشید که این کار را نکنید. احتمال دارد با این فشاری همه آنها را رها کنید. همه دفترهای نوشته شده عبارتهای تأكیدی خود را نگاه دارید. بازگشت به آنها و دیدن این که تا چه اندازه مؤثر بوده اند، سرگرم کننده و تشویق آمیز است.
احتمالا در می یابید چندی نمیگذرد که از همه این شیوه های تکرار عبارتهای تأكیدی استفاده میکنید. شاید هم خودتان برای خود، عبارت تأکیدی بسازید. انتخاب شما هرچه که باشد، حتما به طور پیوسته آنها را تمرین کنید. محال است که بتوان با روش یک بار مصرف، هیچ چیز را آموخت.
منبع: برگرفته از کتاب بدون اضافه وزن نوشته “کارن دارلینگ” ترجمه گیتی خوشدل