روانشناسی

آموزش بر ضمیر ناخودآگاه

تسلط بر ضمیر ناخودآگاه، چگونه ضمیر ناخودآگاه را فعال کنیم، پاکسازی ضمیر ناخودآگاه ارتباط با ضمیر ناخودآگاه، فرمان به ضمير ناخوداگاه، قوانین ضمیر ناخودآگاه، ضمیر ناخودآگاه چیست، ورود به ضمیر ناخودآگاه

گراهام بل

«تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید. پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند»

چرا آموزش بر روی ناخودآگاه؟

می خواهید بدانید این روش چطور عمل می‌کند؟  آموزش یک کودک ۳ تا ۵ ساله با آموزش یک فرد جوان یا میانسال متفاوت است. این روش بر روی ناخودآگاه شما آموزش انجام می دهد. با آموزش بر روی ناخودآگاه بعد از ۲۴ ساعت ۸۰ درصد مطالب در خاطر شما می‌ماند. حتما می پرسید چرا؟! چون ۷۳ تا ۹۷ درصد رفتارهای ما متاثر از ناخودآگاه ماست.

آموزش بر روی ناخودآگاه یا خودآگاه؟

مخاطب آموزش آکادمی بخش «آگاه» ماست و آگاه ما حداکثر ۳ درصد رفتارهای ما را ایجاد می کند! از یک طرف ناخودآگاه ما کودکی ۳ تا ۵ ساله است. پس برای اینکه آموزش ها بتوانند بر روی رفتار ما تاثیرگذار باشند، باید متفاوت از آموزش آکادمیک، آموزش ها را منتقل کرد. چراکه در روش آموزش آکادمیک، افراد بعد از ۲۴ ساعت، ۸۰ درصد مطالب را فراموش می‌کنند.

ابزارها

آموزش برنامه خودآگاه نیاز به پنج ابزار اساسی دارد:

1- ابزار اول: سوال پرسیدن

اولین ابزار ما سوال پرسیدن است. من از شما سوال می پرسم و سوالی که می پرسم نه برای آزمون گرفتن است؛ بلکه برای آن است که فکر شما روی موضوعی که در مورد آن صحبت می‌کنیم، متمرکز شود. چرا که سوال به ذهن‌تان غالب می‌شود و به ذهن شما سمت‌و‌سو می دهد. برای درک این ابزار، می توانید با اطرافیان‌تان بازی «به هر چی می خوای فکر کن» را انجام دهید.

بازی به این صورت است که به اطرافیان‌تان می‌گویید به هر چی می خواهند فکر کنند. سپس شما پس از چند لحظه از آنها سوال ساده بپرسید: مثلا بپرسید که امروز چند شنبه است، یا الان کجا نشسته اند و هر سوال ساده دیگر. سپس از آنها بپرسید که آیا هنوز به موضوعی که چند لحظه پیش ذهنشان را به آن مشغول کرده بودند، فکر می‌کنند؟!

بیشتر بدانید: افزایش تمرکز و هوشیاری با کافه موکا حاوی قارچ گانودرما

۲- ابزار دوم: تکرار

دومین ابزار ما تکرار است. من از شما بسیار می خواهم که تکرار بکنید. این بسیار تکرار کردن، آموزش را در ناخودآگاه شما می نشاند و همانطور که گفتیم ناخودآگاه ما ۹۷% رفتار ما را متاثر می شود. پس هر چقدر در این آموزش ها همکاری بهتری داشته باشید، آموزش بیشتر بر روی ۹۷ درصدِ شما می نشیند. پس سوال پرسیدن من و تکرار شما، هدفمند است.

۳- ابزار سوم: بازی

سومین ابزار، بازی است. بازی باعث می‌شود مطالب بر روی ناخودآگاه ما تاثیر زیادی داشته باشد.

۴- ابزار چهارم: داستان

چهارمین ابزار ما داستان است. برای مثال داستان زندگی و تلاش افراد موفق. داستان گفتن باعث می‌شود که مطالب بهتر فهمیده شود و در خاطر ما باقی بماند.

چرا که ناخودآگاه، یک کودک ۳ تا ۵ ساله است و بازی و داستان را دوست دارد. با انتقال آموزش‌ها در قالب بازی و داستان، نتیجه این می‌شود که آموزش‌ها در ناخودآگاه شما می‌نشیند.

۵- ابزار پنجم: شکستن گارد یادگیری

پنجمین ابزار این است که باید گارد نیاموختن را بشکنیم. این همان مواردی است که باعث می‌شود ما نیاموزیم. خیلی از ما وقتی جایی می نشینیم و با کسی صحبت می کنیم، می گوییم: «این چیزی است که قبلاً شنیده ام.»

یا می گوییم:«همه‌ی افراد موفق در سمینارها، کارگاه‌ها، و کتاب‌هایشان  حرف‌ها را می‌زنند» در واقع این همان گارده نیاموختن است که باعث می‌شود ما بقیه مسائل را یاد نگیریم. برای آگاهی شما و مطالبی که در این مقاله گفته شد، دو حالت بیشتر نمی توان متصور شد: یا «آن‌ها را از پیش می‌دانستید» یا «آن‌ها را از پیش نمی دانستید»

فرض محال، محال نیست! فرض کنید آنچه را ما می‌خواهیم در این مطلب به شما بگوییم، شما به هیچ عنوان نمی دانستید. اگر اینطور کنید، شما برنده خواهید بود! چون در این صورت ناخودآگاه شما بدون هیچ گاردی همه مطالب را بررسی می کند و چنانچه از پیش نمی دانست، می‌آموزد؛ و اگر از پیش می‌دانست هم دانسته‌های پیشینش تایید می شود.

برای این که ناخودآگاه کودک ۳ تا ۵ ساله است که بازی را دوست دارد، برای تمرین می خواهیم این گارد را به همراه یک بازی کنیم و به ناخودآگاه خود بگوییم: «من این را نمی‌دانم.»

بازی برای شکستن گارد یادگیری

قبل از اینکه بخواهیم چیزی را یاد بگیریم باید این بازی را انجام دهیم. می خواهیم بازی را شروع کنیم. هر دو دست خود را بالا بیاورید و بلرزانید. جا حسابی قبراق شوید. با این بازی می خواهیم هر چه که در سرمان است، بیرون بریزیم و نشان دهیم که ما چیزی را نمی دانیم و آماده‌ایم که بیاموزیم.

بیشتر بدانید: افزایش آرامش و خونسردی با عرق اسطوخودوس

اما چطور؟

همه ما دو گوش داریم. با دست راست می‌خواهیم یک چوب فلزی را که در گوش راست من قرار دادند و شبیه میله تلمبه است، فشار دهیم که هر چه در سر من هست از گوش چپم آن بیرون بریزد، می خواهم آنچه را که میدانیم به هوا بریزیم!

با دست راست این چوب را فشار می دهیم و هم زمانی که از این گوش بیرون می ریزد با دست چپ آن را به آسمان پرتاب می‌ کنیم. کافیست کودک درون‌مان را آزاد کنیم و شاد باشیم. حالا با همه زورمان هُل می دهیم. راست با فاصله! دست چپ زیر گوش چپ! سه بار باید این کار را انجام دهیم. یک، دو، سه! حالا برای خودتان که آماده یادگیری شده اید، کف بزنید.

(برگرفته از کتاب نوبل فروش نوشته‌ی علی درجزینی)

دیدگاهتان را بنویسید