روانشناسی

تفاوت مهارت همدلی و همدردی

همدردی یا همدلی| مجله اینترنتی باروشاپ

دومین مهارت زندگی

دومین مهارت زندگی، مهارت همدلی نام دارد. یعنی توانایی ورود به دنیای عواطف و احساسات دیگری.  این به این معنا است که بتوانی دیگران را حتی وقتی خودت در شرایط آن ها قرار نداری درک کنی. از دریچه‌ی دید آنها به موقعیت یا مشکلی که دارند نگاه کنی.با حس همدلی است که می توانی موقعیت و شرایط فرد مقابل خودت را بفهمی و او را درک کنی.

مهارت همدلی باعث می شود بتوانی به دیگران توجه کرده و با رفتار و پاسخ مناسب آنها را یاری دهی. همدلی عملی داوطلبانه است که به تو امکان می دهد با توجه کردن به دیگران، نسبت به آنها درک و پذیرش بهتری داشته باشد حتی اگر خیلی با تو متفاوت باشند. اما مهم است بدانی که همدلی همیشه به معنای تأیید کردن دیگران و هم عقیده بودن با آنها نیست.

دلسوزی| مجله اینترنتی باروشاپ

موانع اصلی همدلی چیست؟

دلسوزی یا ترحم

 ابراز ترحم نسبت به دیگران، به آنها احساس ناتوانی می‌دهد و از نظر هیجانی و عاطفی آسیب رسان است. تصور کن دختر دایی تو سرمای سختی خورده و نمی تواند در یک مهمانی خانوادگی حضور داشته باشد. تو با او تماس تلفنی می گیری و می‌گویی: «دلم میسوزه که این هفته در مهمونی نیستی، کاش میتونستی بیای و از اون غذاهای خوشمزه بخوری …» آیا فکر میکنی با این حرفها حال او بهتر می شود؟!

نداشتن زبان مشترک

 یکی از مهم‌ترین موانع همدلی، نداشتن زبان مشترک برای درک یکدیگ است. منظور از زبان مشترک فقط این نیست که دو نفر به فارسی، با انگلیسی و یا هر زبان یکسان دیگری صحبت کنند. بلکه آنها باید در زمینه هایی مثل فرهنگ، اعتقادات، جنسیت و مسائل اجتماعی شباهت‌ها با باورهای مشترکی داشته باشند. تا اینکه بتوانند یکدیگر را خوب درک کنند و نسبت به هم همدلی نشان دهند.

به رخ کشیدن و مقایسه کردن

هر انسانی ویژگی‌های شخصی خود را دارد. همه‌ی انسان‌ها نیاز به احساس مهم بودن دارند. به رخ کشیدن و مقایسه کردن فرد با دیگران، باعث ناراحتی و رنجش او می‌شود. برای مثال، موقعیتی را در نظر بگیر که پدرت برای مأموریت به شهرستان رفته و تو بسیار دلتنگ هستی.  اگر عمویت بگوید «از برادرت یاد بگیر و ببین چه قدر خوب با دوری پدر کنار آمده»، شاید رنجیده خاطر شوی.

سرزنش کردن

 سرزنش کردن نیز یک رفتار غیرهمدلانه است و در فرد احساس تنهایی را پدید می آورد. فرض کن دوستت در سالن والیبال زمین خورده و آسيب دیده است. اگر به او بگویی که« تقصیر خودت بود، چون هیچ وقت حواست  را  جمع نمی کنی»،  حس خوبی به او نخواهی داد.

سرزنش کردن|مچله اینترنتی باروشاپ

بی اهمیت و کوچک شمردن مشکل

گاهی ممکن است برای همدلی با کسی بخواهی مشکل او را کوچک جلوه دهی. این کار باعث می شود فرد مقابل احساس ناکامی بیشتری پیدا کند، زیرا فکر می کند نتوانسته از پس یک مشکل کوچک هم برآید!
فرض کن دانش آموزی با وجود تلاش خود، نتوانسته   نمرات مورد نظرش را کسب کند و این موضوع خیلی ناراحتش کرده است. خواهرش برای دلداری به او بگوید: «ای بابا … مهم نیست، اگر خدای نکرده در کنکور رد شده بودی که بدتر بود؟»

بزرگ جلوه دادن مشکل

بزرگ‌تر نشان دادن مشکل نیز رفتاری همدلانه نیست، زیرا احساس ناتوانی. را در فرد افزایش می دهد و اضطراب او را بیشتر می کند. فکر کن دوست تو دچار شکستگی استخوان ساعد شده و دکتر برای چهار هفته آن را گچ گرفته است. حالا تو بگویی: «وای، خیلی برات ناراحتم، می ترسم با این حال و روز دیگه نتونی تمرین کنی و شانس عضویت در تیم پینگ پنگ مدرسه رو از دست بدی.»

تعریف نابجا

 گاهی ممکن است برای دلداری دادن به یک فرد از او تعریف نابجا بکنی. فردی که درگیر بحران و مشکلی شده، بیشتر نیازمند حل مسأله‌ی خود است تا شناختن توانایی های فردی اش. در چنین حالتی اگر بتوانی با فرد مقابل رفتاری واقعی ولی همدلانه داشته باشی، بی تردید کمک بیشتری به او می کنی. اعتماد به نفس او در برخورد با مشکل را هم افزایش می‌دهی.

 تصور کن یکی از معلمان مدرسه تنها فرزندش را به طور ناگهانی و بر اثر حادثه ای که اصلا انتظار آن را نداشته از دست داده و بسیار آشفته و غمگین است. در این حال مدیر مدرسه به او بگوید: «شما که همیشه به عنوان یک معلم در برابر ناگواری ها قوی بودید و از پس همه ی سختی‌های زندگی به خوبی برآمدید. شک ندارم در این جنبه از زندگی هم قوی هستید و بهتر از همه می‌دانید که مرگ گریزناپذیره و …» به نظرتو آیا این رفتار همدلانه است؟

همدلی| مچله اینترنتی باروشاپ

تفاوت همدلی با همدردی

همدردی، به مفهوم داشتن احساسات مشترک است. وقتی تو با کسی افکار و احساسات یکسانی در باره‌ی موضوعی داشته باشی، نسبت به او احساس همدردی میکنی. برای مثال، اگر پدر تو در شهری دور از خانواده مشغول کار باشد، وقتی دوستت از دوری پدرش برایت درد دل می کند، ممکن است چشمانت پر از اشک شود و به یاد پدر خودت بیفتی.

چند جمله ای از حس و تجربه ی خودت برایش بگویی تا به شکلی به او دلداری بدهی و آرامش کنی. در این حالت، تو با او همدردی کرده ای. در همدلی باید بتوانی از دریچه‌ی چشم فرد مقابل به مشکل او نگاه کنی، و ببینی اگر به جای او بودی، چه حسی می داشتی.

 این نه به مفهوم تأیید نفر مقابل است و نه به مفهوم آن که درد او باعث درد تو هم می شود. فقط به تو امکان می دهد که احساس یا فکر دیگران را بفهمی تا بتوانی با آنها ارتباط مؤثرتری برقرار کنی. همدلی بین تو و دیگر افراد اجتماع پیوند مناسبی برقرار می‌کند. باعث می‌شود نسبت به مشکلات دیگران بی تفاوت نباشی.

همدلی یا همدردی

 به بیان دیگر، می توان گفت همدلی عاملی مهم و حتی ضروری برای درک دیگران است. در حالی که همدردی همراه با دلسوزی است. در آن درد مشترک هم وجود دارد و افراط در آن، سلامت فرد را به خطر می اندازد. به همین دلیل است که در روان شناسی بر همدلی تأکید بیشتری می شود. واقعیت آن است که تعاریف زیادی برای همدلی و همدردی ارائه شده است. در بعضی از آنها مرز مشخصی بین این دو وجود ندارد.
پس نمی توان به شکل قاطع گفت کدام یک بر دیگری برتری یا ترجیح دارد. بنابراین، با توجه به نوع رابطه ی تو و فرد مقابل، میزان نزدیکی و صمیمیت شما، و همچنین شرایطی که در آن قرار دارید، ممکن است هر کدام را در جای خود تجربه کنی.

منبع: مهارت‌های زندگی نوشته پرتو سیف اللهی

دیدگاهتان را بنویسید